گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
انوار العرفان
جلد سوم
[سوره البقرة ( 2): آیات 163 تا 167 ] ....



ص : 323
اشاره
وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِ دٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ ( 163 ) إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي
فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّۀٍ وَ تَصْ رِیفِ الرِّیاحِ وَ
صفحه 164 از 286
السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ( 164 ) وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ
الَّذِینَ آمَنُوا أَشَ دُّ حُبا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ ( 165 ) إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا
مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ ( 166 ) وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَ ذلِکَ یُرِیهِمُ
( اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ ( 167
[سوره البقرة ( 2): آیه 163 ] .... ص : 323
اشاره
( وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ ( 163
ترجمه و شرح .... ص : 323
خداوند متعال در این آیه شریفه همه مردم را بتوحید خالص که از هر گونه انحراف و شرك عاري باشد دعوت نموده و میفرماید:
خدا و معبود شما خداي یگانه و یکتائی است که جز او شایسته پرستش نیست و بایستی او را بیگانگی پرستیده و چیزي را بر او
شریک قرار ندهید زیرا اوست بسیار بخشنده که رحمت هستی را آنچنان گسترده که شامل همه مخلوقاتش میگردد و بیاندازه
مهربان و آمرزنده گناهان است و باهل ایمان نیز نعمتهائی همیشگی نصیب فرموده است و بعبارت دیگر بخشنده است در تربیت
اشباح و مهربان است بر تقویت ارواح و در حقیقت دو لفظ رحمن و رحیم مانند بیان علتی است براي جملات قبلی و علت استحقاق
عبادت را بیان میکند یعنی او از این جهت شایستگی عبادت را دارد که داراي رحمت عام و خاص میباشد و جز او قدرت اعطاء آن
را ندارد.
(163)
ص: 324
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 324
آن خدائی که شما را شاهد است آن خداي بیشریک و واحد است
نیست غیر از او خدائی از قدیم بر خلایق اوست رحمن الرحیم
واحد بالذات مطلق از قیود نیست موجودي سواي او ببود
غیر او لا شیء بحت است و عدم کی شود لا شیء شریک ذو الکرم
نیست در ذات و صفات او را مثال پس به نزد عقل شرك آمد محال
غیر او موجودي اندر هست نیست تا تو کی نیستش ثانی یکی است
پس بیکتائی جز او معبود نیست واحد است و غیر او موجود نیست
لا اله الا اله این است اي فقیر که جز آن واحد نهبینی زین کثیر
صفحه 165 از 286
هست رحمن هم برحمت کامل است رحمتش بر کل اشیاء شامل است
هم رحیم است اعنی او بر مؤمنین رحمتش خاص است در راه یقین
آنچه را او داده بر ما بیعوض رحمت رحمانیت از آن غرض
و آن فیوضاتی که مزد خدمت است شد محقق کان رحیمی رحمت است
(163)
ص: 325
شأن نزول .... ص : 325
طبق نوشته کشف الاسرار و مجمع البیان ابن عباس گفته است که مشرکین و کفار قریش از پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله
خواستند که خدایش را بر آنان توصیف نماید سپس این آیه و سوره قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ با هم نازل گردید.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 325
قوله تعالی وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِ دٌ اله- یعنی خدا، معبود مصدر آن بمعنی عبادت و حیرت آمده و اله- و اله مثل فعال مصدر بمعنی
مفعول یعنی مألوه است بنظر قاموس اله یأله از باب منع یمنع یعنی عبد و بنظر مفردات أله ألها از باب علم یعلم یعنی تحیر پس اگر
آن را از اله بمعنی تحیر بگیریم خدا را از آن جهت اله گویند که عقول در درك ذات او متحیر است و اگر از اله بمعنی عبادت
بگیریم از آن جهت اله میگوئیم که او معبود است. راغب در مفردات نوشته:
حق این است که این کلمه جمع بسته نشود چون سواي خدا معبودي نیست لیکن عرب باعتقاد خود که معبودهائی هست آن را
جمع بسته و گفتهاند آلهۀ این کلمه در قرآن در دو محل استعمال دارد یکی در باره ذات باریتعالی مانند:
وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِ دٌ و دیگري در باره معبودهاي دروغین که همه آنها را در مقام ذم و انکار نقل کرده است چنانکه در آیه 96 سوره
حجر میفرماید:
الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ
ص: 326
[سوره البقرة ( 2): آیه 164 ] .... ص : 326
اشاره
إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي فِی الْبَحْرِ بِما یَنْفَعُ النَّاسَ وَ ما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ
ماءٍ فَأَحْیا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فِیها مِنْ کُلِّ دَابَّۀٍ وَ تَصْ رِیفِ الرِّیاحِ وَ السَّحابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ
(164)
صفحه 166 از 286
ترجمه و شرح .... ص : 326
خداوند متعال در این آیه شریفه بشر را بمطالعه نظام کون و توجه باسرار جهان هستی وا داشته یعنی بکرات و اجرام بیشمار آسمان
اشاره نموده و از موجودات و پدیدههاي حیرتانگیز زمین سخن گفته است. این روش آگاه کردن حواس و مشاعر، چشم و دل را
بشگفتیهاي این جهان باز میکند و انسان را باین اندیشه میاندازد که چون کسیکه براي نخستین بار بجهان مینگرد چشم خود را
براي نیک دیدن و اکتشاف آن باز میکند. ص: 327
این آسمانها و زمین، این ابعاد نامتناهی و این اجرام عظیم این هماهنگی در جریان آنها در فضاي بیکرانی که سر را بدوران
میاندازد احساسات و مشاعر را تکان داده و دلها را میلرزاند.
آبی که خدا از آسمان فرو میفرستد و زمین را پس از مرگ آن زنده میکند و جانوران را در آن میپراکند همه چیزهائی است که
هر گاه انسان با چشم باز و دل بینا بآنها بنگرد تمام وجودش از بزرگی قدرت الهی بلرزه درمیآید.
آري اگر انسان از عقل خویش آنچه را که از انس و الفت با مظاهر وجود آویخته است پاك کند و با حسّ تازه در پی دیدن و
حسّ کردن اشیاء بر آید گوشش هر بانگ ضعیف را میشنود و چشمش کوچکترین روشنیها را میبیند و این شگفتیها که سراسر
وجود را گرفته تمام هستی وي را بلرزه در میآورد بنابراین از نظام شگفتانگیز جهان استفاده میشود که هر گونه تأثیر و سببیّت که
گردش جهان بر آن استوار است استناد بمشیت آفریدگار دارد و هر چه اندیشه بشر پیرامون این علائم و نشانهها توسعه یابد بهمان
اندازه خداشناسی بسط خواهد یافت اینک میفرماید:
براستی در آفرینش آسمانها که بدون ستون در بالاي سرتان برافراشته و آنچه در آن از کواکب و بدایع بکار برده شده و در خلقت
زمین که بساطی است مبسوط و آنچه در آن از عوالم حیوانات و نباتات و معادن و کوهها و دریاها و صحراها و غیر از اینها موجود
است و گردش و اختلاف اوقات شب و روز که پی در پی تکرار گشته و شگفتیهاي عظیم از درازي و کوتاهی شب و روز و
حرارت و برودت آنها در جهان بظهور میآورد و در کشتیها که در ص: 328
دریا بسود و منفعت مردم در حرکتند و در آب باران که خداوند متعال از آسمان فرود آورده و بوسیله آن زمین را پس از مردن و
خشکی و پژمردگی زنده ساخته و سرسبز و خرم گردانیده و طراوت عجیبی بر آن بخشیده و انواع جنبندگان را از چرنده و پرنده و
درنده و بیابانی و دریائی در روي زمین پراکنده ساخته که بعضی از آنها بکار خوردن و بعضی دیگر بسایر مصالح زندگی شما
بکار برده میشود و در جابجائی و وزیدن بادها و در ابرهائی که میان آسمان و زمین معلق و مسخّر است و بمشیّت و خواست
خداوند بهر جائی که امر شود برود در کران تا کران عالم هستی آیات و نشانههاي روشنی است بر وجود خدا و وحدت و دانائی و
توانائی او براي گروهی که اندیشهاي فعال و دلی هشیار دارند و بوسیله عقلشان در آنها میاندیشند که آیا کیست که اینها را بوجود
آورده و رازهائی در تمام آنها بودیعه گذاشته است.
(164)
ص: 329
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 329
چون شنیدند اهل کفر از اهل راه که بود واحد مر ایشانرا اله
این چنین گفتند از عقل قلیل چیست ایشانرا بر این معنی دلیل
صفحه 167 از 286
محتجب بودند از توحید ذات پس ز فعل آوردشان حق بینات
ان فی خلق السموات اي محبّ هست برهان بر عقول محتجب
ز آنکه دو فاعل اگر باشد بکار هیچکس را نیست در امر اختیار
ز آنکه باشد ار بضدّ یکدگر نیست اندر فعلشان هرگز اثر
هر چه آن خواهد کند این بر خلاف و ز خلاف افتد عملها بر گزاف
از دو مشیت و ز دو امر اندر مثل منتزع کی گشت فعلی بیخلل
و ر که با هم آندو فاعل بیجدال متحد باشند و تام اندر کمال
پس سبب چبود که دو فاعل بود فرض این نزد خرد باطل بود
اینت بر توحید افعالی گواه فعل او گوید بود واحد اله
کرد ایجاد او سماوات و زمین اختلاف روز و شب را بین چنین
فلک تنها و ز بحار جسم کل ز امر او جاري چو مردان سبل
تا که مردمرا بود سود ار کسند بر کمالات وجود خود رسند
و آنچه نازل کرد آب از آسمان بر زمین تا زنده گشت اندر زمان
هم ز هر جنبداي اندر زمین بهر معموري پراکند این چنین
باد را آورد در جنبش عیان ابر را فرمود رام اندر میان
تا مگر باشد نشانی در نزول مهر اهل علم و ارباب عقول
(164)
ص: 330
شان نزول .... ص : 330
بیضاوي و روح الجنان در سبب نزول این آیه نوشتهاند وقتی مشرکین آیه پیش از این را شنیدند که خداوند متعال خبر دادند از
اینکه معبودي جز خداي یکتا موجود نیست گفتند دلیلی بیاور که نشان صحّت گفتار تو باشد این آیه نازل شد و سعید بن منصور و
بیهقی نیز این شأن نزول را با اندك تفاوتی نقل کردهاند.
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 330
قوله تعالی إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ خلق- بر وزن فلس یعنی آفریدن چنانکه در آیه 54 سوره اعراف میفرماید:
أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ:
و این معنی بیشتر از چهل بار در ضمن آیات قرآن بکار برده شده است.
و از این ماده است:
خالق- یعنی آفریننده چنانکه در آیه 24 سوره حشر میفرماید:
هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنی خلاق یعنی نصیب و بهره نیکو چنانکه در آیه 77 سوره آل عمران میفرماید: أنوار
صفحه 168 از 286
العرفان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص: 331
أُولئِکَ لا خَلاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ این کلمه شش بار در قرآن آمده است.
خلاق صیغه مبالغه و از اسماء حسنی است چنانکه در آیه 81 سوره یس میفرماید:
بَلی وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ:
و این کلمه فقط دو بار در ضمن آیات قرآن ذکر شده است.
و این ماده در قرآن مجید بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی دین چنانکه در آیه 30 سوره روم میفرماید: )
لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ یعنی دین خدا هیچگونه تبدیل و تغییري نخواهد داشت.
2) بمعنی دروغ گفتن چنانکه در آیه 137 سوره شعراء میفرماید: )
إِنْ هذا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِینَ یعنی این گفته آنان چیزي جز تکرار دروغ پیشینیان نیست.
3) بمعنی صورت نگاشتن چنانکه در آیه 110 سوره مائده میفرماید: )
وَ إِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَۀِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی یعنی تصور من الطین ( 4) بمعنی سخن گفتن چنانکه در آیه 21 سوره فصلت میفرماید:
قالُوا أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذِي أَنْطَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ یعنی و هو انطقکم فی الدنیا ( 5) بمعنی قرار دادن چنانکه در آیه 166
سوره شعراء میفرماید: ص: 332
وَ تَذَرُونَ ما خَلَقَ لَکُمْ رَبُّکُمْ مِنْ أَزْواجِکُمْ یعنی آیا شما زنانی را که خدا براي شما همسر آفریده است رها میکنید.
6) بمعنی برانگیختن چنانکه در آیه 27 سوره نازعات میفرماید: )
أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ یعنی اشد بعثا فی الاخرة ( 7) بمعنی آفرینش دنیوي چنانکه در آیه 12 سوره مؤمنین میفرماید:
وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَۀٍ مِنْ طِینٍ یعنی همانا انسان را از گل خالص آفریدیم.
8) بمعنی اندازه کردن چنانکه در آیه 14 سوره مؤمنون میفرماید: )
فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِینَ یعنی احسن المقدرین
ص: 333
[سوره البقرة ( 2): آیه 165 ] .... ص : 333
اشاره
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا أَشَ دُّ حُبا لِلَّهِ وَ لَوْ یَرَي الَّذِینَ ظَلَمُوا إِذْ یَرَوْنَ الْعَذابَ أَنَّ
( الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً وَ أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعَذابِ ( 165
ترجمه و شرح .... ص : 333
خداوند متعال در آیه قبل بیان فرمود که نظام جهان خلقت، آسمان و زمین رفت آمد شب و روز، وزش باد ریزش باران همگی
نشانههائی از قدرت خداوند یکتا هستند با وجود این کسانی هستند که بنداي فطرت توجه نکرده و خرد خود را بکار نمیاندازند و
صفحه 169 از 286
بهمین جهت دچار گمراهی گشته و از توجه بیگانگی خدا که نتیجه همین نظر در یگانگی قانون شگفت جهانی است دور میمانند
و در نتیجه دل بدیگري میبندند غافل از اینکه او هم موجودي است همانند خودشان و هیچ مزیتی ندارد تا اینکه معبود همنوع خود
باشد اما کسانیکه بخدا ایمان آوردهاند هرگز محبت و عشق بخدا و کمال مطلق را از دست نداده و دنبال این و آن نمیروند لیکن
آنها که ستم کردند و معبودي غیر از خداي یکتا برگزیدند اگر روزي را در برابر دیده آرند که مقابل خدا میایستند، پاداش این
شرك ظالمانه نسبت بخداي را که همه نیرومندي با اوست بچشم میبینند، و درمییابند ص:
334
که بدست این شریکان هیچ نیست و عذاب خدا سخت و شدید است اینک میفرماید:
با این همه آیات و نشانههاي توحید برخی از مردم بیخرد در اندیشه خود غیر از خداوند یکتا معبودهائی مانند بتها یا رؤسا و
پیشوایانشان را براي خود همتایانی انتخاب کرده و آنها را چون خداوند دوست میدارند و در مقابل آنها تعظیم و تجلیل میکنند اما
آنانکه براستی ایمان دارند محبت و تعظیمشان بخداوند متعال سختتر و محکمتر است و تمام دوستی و تعظیم منحصر بذات
بیهمتاي اوست و چیزي بجاي او نخواهند گرفت.
چنان پر شد فضاي سینه از دوست که نقش خویش گم شد در ضمیرم
و اگر آنانکه بخویشتن ستم کرده و براي خداوند امثال و اندادي گرفته و بت پرستیدهاند در برابر دیده آرند و مشاهده کنند
هنگامیکه عذاب و سختی دوزخ را میبینند که تمام قدرت بدست خدا است و او داراي مجازات شدید است البته از گفتار و
کردارشان پشیمان میشوند و میفهمند که معبودهاي خیالی که بآنها میپرستیدند فایده بآنان نخواهد بخشید و همه قدرت و قوت در
ید قدرت الهی است.
(165)
ص: 335
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 335
بعضی از مردم که اندر آزمون دون حق گیرند همتایان دون
دوست میدارند آنها را چنان که خدا را دوست باید داشت هان
و اهل معنی را بود حبّی اشدّ بر خدا از راه ایمان و رشد
ور به بینند آن کسانیرا که دوست غیر حق بگرفتهاند از مغز و پوست
ظلم بر خود کردهاند و بیحساب خود زحر مانند در رنج و عذاب
هست قوه مر خدا را بالتمام که شدیدستش عذاب و انتقام
(165)
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 335
قوله تعالی مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ.
دون- بمعنی غیر، پست، پائین، ناقص از دیگري، فوق، جلو، عقب بکار برده شده است چنانکه در آیه 107 سوره بقره و 48 سوره
صفحه 170 از 286
نساء میفرماید:
وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ- إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَكَ بِهِ وَ ص: 336
یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ
که کلمه دون در آیه اول بمعنی غیر است و در آیه دوم شاید بمعنی غیر و یا بمعنی حقیر و پائین باشد یعنی خدا پائین از شرك و یا
غیر از مشرك را میبخشد. و در آیه 62 سوره رحمن که میفرماید:
وَ مِنْ دُونِهِما جَنَّتانِ ممکن است مراد معناي پائین در رتبه باشد یعنی دو بهشت دیگر که از حیث وضع پائینتر از آندو است و
میشود گفت که بمعنی قرب است یعنی نزدیک آندو دو بهشت دیگري هست.
ص: 337
[سوره البقرة ( 2): آیه 166 ] .... ص : 337
اشاره
( إِذْ تَبَرَّأَ الَّذِینَ اتُّبِعُوا مِنَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا وَ رَأَوُا الْعَذابَ وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ ( 166
ترجمه و شرح .... ص : 337
خداوند متعال در این آیه مبارکه بیان میکند که در طلیعه دگرگونی که عذاب نمایان گشته و اسباب یکسره قطع میگردد متبوعها
از تابعین دلباخته خود بکلی تبرّي میجویند همان دلباختگان و بتتراشانی که آن بتهاي ساخته خویش را پناهگاه نیرومند و مرکز
قدرت خود میپنداشتند آن متبوعها از این تابعها تبرّي میجویند تا تیره روزیهاي آنان را بعهده خودشان قرار داده و از آن مسئولیت
عظیم خلاص گردند و چون قادر به تخفیف عذاب پیروان خود نمیباشند بناچار از آنها روي برمیگردانند اینک میفرماید:
هنگامیکه رهبران و پیشوایان ضلالت و گمراهی و معبودهاي انسانی و شیطانی از پیروان خود بیزاري میجویند و کیفر خدا را که
براي آنان مهیا گشته میبینند و دستشان از هر وسیله و ارتباطی کوتاه میگردد و همه اتصال و نسبتها که بین تابع و متبوع بوده بریده
میشود.
(166)
ص: 338
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 338
نوبت آید که ز متبوعین خویش تابعان گردند دور از خوف خویش
پیرو ار گشتند ایشان چند روز پس بري گردند زان تشویش و سوز
چون عیان بینند آثار عذاب رو بگردانند ز ایشان ز اضطراب
(166)
صفحه 171 از 286
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 338
قوله تعالی وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ.
سبب- یعنی وسیله، ریسمانی که با آن از درخت خرما بالا میروند چنانکه در آیه 84 سوره کهف میفرماید:
وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً و جمعش اسباب است چنانکه در آیه 10 سوره ص میفرماید:
فَلْیَرْتَقُوا فِی الْأَسْبابِ یعنی در ریسمانها بالا روند.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
1) بمعنی در چنانکه در آیه 36 و 37 سوره مؤمن میفرماید: ص: 339 )
لَعَلِّی أَبْلُغُ الْأَسْبابَ- اسباب السموات یعنی ابواب السموات.
2) بمعنی منزلها چنانکه در آیه 92 سوره کهف میفرماید: )
بِما لَدَیْهِ خُبْراً ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَباً یعنی فاتبع منازل الارض و الطرق.
3) بمعنی علم و آگاهی چنانکه در آیه 84 سوره کهف میفرماید: )
وَ آتَیْناهُ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ سَبَباً یعنی علما.
4) بمعنی ریسمان چنانکه در آیه 15 سوره حج میفرماید: )
فَلْیَمْدُدْ بِسَبَبٍ إِلَی السَّماءِ ثُمَّ لْیَقْطَعْ یعنی فلیمدد بحبل الی سقف البیت.
ص: 340
[سوره البقرة ( 2): آیه 167 ] .... ص : 340
اشاره
( وَ قالَ الَّذِینَ اتَّبَعُوا لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَتَبَرَّأَ مِنْهُمْ کَما تَبَرَّؤُا مِنَّا کَذلِکَ یُرِیهِمُ اللَّهُ أَعْمالَهُمْ حَسَراتٍ عَلَیْهِمْ وَ ما هُمْ بِخارِجِینَ مِنَ النَّارِ ( 167
ترجمه و شرح .... ص : 340
اکنون خود را در برابر منظره خاصی میبینیم که تابع و متبوع و حبیب و محبوب بجان یکدیگر افتاده و در پیشگاه خدا نسبت بهم
دشمنی مینمایند یعنی مشرکان و متبوعانی که بجاي خدا برگزیدهاند رو بروي یکدیگر ایستادهاند و اسباط ارتباط میان آنان بریده
شده و چون عذاب را میبینند و ترس همه آنان را فرا میگیرد آنان که از ایشان پیروي میشد از پیروان خود بیزاري میجویند و
پیروان با حال خشم و غیظ آرزوي برگشت بدنیا میکنند تا پاداش پیشوایان را بدهند و میگویند اگر ما بار دیگر بدنیا برگردیم بکلی
از این رهبران فاصله خواهیم گرفت همانطور که آنها امروز از ما فاصله گرفتند لذا نتائج اشخاصیکه بغیر خدا رو کرده بودند بآنها
نشان داده میشود و بر همه این کارها حسرت میخورند و براي همیشه در مقابل اعمالشان معذب میگردند اینک میفرماید:
در اینموقع که پیروان بیزاري پیشوایان خود را میبینند از روي پشیمانی ص: 341
و شرمندگی میگویند: ایکاش میتوانستیم بار دیگر ما پیروانان و پیشوایان بدنیا باز گردیم تا نسبت به پیشوایان خود اعلام بیزاري و
صفحه 172 از 286
تنفر میکردیم همچنانکه آنها در اینجا از ما بیزاري جستند ما را در سختی و بدبختی رها کردند.
آري اینچنین خداوند متعال کردارشان را بصورت حسرت و ندامت بآنها نشان میدهد و هرگز پیشوایان و پیروان از آتش دوزخ
نجات نمییابند و از آتش بیرون نمیشوند و روزنه امیدي ندارند زیرا گناهان آنها کفر و شرك بوده و هیچگونه شفاعتی از بنی یا
وصی یا اولیاء نصیب آنان نخواهد شد.
(167)
ترجمه و شرح [منظوم .... ص : 341
آنکسانکه گویند از خوف و خطر کاش ما را بود برگشت دگر
پس کنند آندم تبرّي زانکسان که بدندي تابع آنها خسان
همچنان کز ما بدند ایشان بري میلشان بر شرك بود و کافري
مینماید حق بدینسان آیتی و آن عملها را بر ایشان حسرتی
در جحیم غفلتند و سرکشند تا نپنداري که خارج ز آتشند
(167)
ص: 342
بحثی از نظر لغت و معنی .... ص : 342
قوله تعالی لَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً.
کرة- یعنی رجوع، برگشتن چنانکه در آیه 6 سوره اسراء میفرماید:
ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ.
یعنی سپس اقتدار و تسلط را بر شما برگرداندیم و با اموال و اولاد مددتان دادیم.
و در ضمن آیات قرآن بمعانی مختلفی بکار برده شده از آن جمله است:
بمعنی بازگشتن چنانکه در آیه 102 سوره شعراء میفرماید:
فَلَوْ أَنَّ لَنا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ.
1) بمعنی دوست چنانکه در آیه 6 سوره بنی اسرائیل میفرماید: )
ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ.
3) بمعنی یک بار، یک مرحله چنانکه در آیه 4 سوره ملک میفرماید: )
ثُمَّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَیْنِ یعنی اي انسان دوباره با دیده بصیرت به نظام آسمانها و زمین بنگر و بقدرت لا یزال الهی پی ببر.
ص: 343
توضیحات .... ص : 343
1) قوله تعالی وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ. )
صفحه 173 از 286
واحد واحد دو صفت از اوصاف الهی است. احد است یعنی بسیط است و بهیچ وجه نه اجزاء خارجی و نه اجزاء ذهنی نمیتوان براي
او فرض نمود و هر موجود ممکن باصطلاح حکماء زوج ترکیبی اگر ترکیب شده از اجزاء خارجی نباشد مرکب از دو چیز است
ماهیتی دارد و وجودي پس در وحدت حقیقی و بساطت ذات خداوند متعال منفرد بوجود است و واحد است در الوهیت، خالقیّت و
ربوبیت و باقی صفات کمال.
تفسیر مجمع البیان در توصیف خداوند به این که واحد است چهار وجه ذکر نموده است:
اول آنکه ذات مقدس باریتعالی صاحب ابعاض نیست و انقسام او جایز نبوده و تجزیه بردار نمیباشد.
دوم آنکه واحد است و نظیر و شبیهی براي او نیست.
سوم آنکه در الهیّت و استحقاق پرستش و عبادت یکتا و بیهمتا است.
چهارم آنکه در صفات او که سزاوار ذات مقدس اوست یکتا و واحد است بدینمعنی چون خداوند متعال را ما به قدیم بودن
توصیف میکنیم معنایش این است که مختص باین صفت است و دیگري با او در این صفت شریک نیست و چون توصیف میکنیم
که او قادر و عالم است یعنی او مختص بکیفیّت استحقاق این دو صفت است است زیرا مراد آن است که او داناي بجمیع معلومات
است ص: 344
و جهل بر او جایز نیست و غیر او چنین نیست و تواناي بر تمام اجناس است و عجز و ناتوانی بر او جایز نیست در هر صورت جمله وَ
إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِ دٌ مجموعا دلالت بر توحید و انحصار الوهیت در ذات مقدس خداوند دارد و البته مراد از این وحدت وحدتی است
که لایق ساحت مقدس حق تعالی است و وحدتی که شایسته ذات مقدس خدا است همان بیمثال بودن و شبیه و نظیر نداشتن ذات
اوست و اما سایر انواع وحدت یا شرك محض است و یا بوي شرك میدهد و اطلاق وحدت عددي و نوعی و جنسی لایق ذات
بیمثال او نیست.
2) کلمه لا اله الا اللّه کلمه اخلاص است زیرا موجب خلاصی از ظلمت کفر و رسیدن بنور ایمان است و این کلمه عروة الوثقی )
است چنانکه در آیه 257 سوره بقره میفرماید:
فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی
لا انفصام لها- و کلمه تقوي است چنانکه در آیه 26 سوره الفتح میفرماید:
وَ أَلْزَمَهُمْ کَلِمَۀَ التَّقْوي و کلید بهشت است چنانکه پیغمبر اکرم فرمودند:
مفتاح الجنۀ کلمۀ لا اله الا اللّه و قلعه محکم و حصن حصین از عذاب الهی است چنانکه میفرماید: کلمۀ لا اله الا اللّه حصنی فمن
دخل فی حصنی امن من عذابی.
بعضی از مفسرین گفتهاند: اگر در جمله لا اله الا هو یا لا اله الا اللّه کلمه موجود یا کائن یا امثال اینها خبر باشد دلالت بر توحید
نخواهد داشت زیرا که مفاد جمله چنین است که معبودي بجز خداوند وجود ندارد یعنی فقط وجود شریک نسبت بخداوند متعال
نفی شده نه امکان آن لذا منافاتی ندارد چنین معبودي وجود داشته باشد. ص: 345
در پاسخ این اشکال دو پاسخ داده شده اول اینکه گفتهاند اساسا معبود ممکن الوجود که سلسله موجودات بآن منتهی گردد مقصود
نیست زیرا چنین کسی جز واجب الوجود نخواهد بود لذا وقتی گفته میشود معبودي غیر از خدا وجود ندارد لازمهاش این است که
امکانش نیست دوم اینکه کلمه حق در اینجا مقدر است و اصل جمله چنین بوده است لا معبود حق الا هو یعنی معبود حقی جز خدا
نیست.
فخر رازي در ذیل کلمه لا اله الا هو بحث مفصلی کرده و در ضمن سخنانش میگوید کلمه هو از تمام الفاظی که نام و وصف خدا
است بلیغتر میباشد زیرا مفاد هر کلمهاي مستلزم ترکیب است و با یگانگی خدا مناسب نیست ولی مفاد لفظ هو بسیط است و یک
صفحه 174 از 286
حقیقت بیجزء و قید را نشان میدهد لذا مناسبترین اسمهاي خدا است.
3) قوله تعالی إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ. )
این آیه دلالت دارد بر اینکه خداوند متعال سازنده همه اشیاء بوده و او خود ساخته دیگري نیست. قادري است که هیچ چیز او را
ناتوان نمیسازد. عالمی است که چیزي بر او پنهان نمیباشد. منعمی است که با انواع نعمتها بر بندگانش منت گذار است لذا معبودي
جز او سزاوار ستایش نیست و همچنین این آیه بشر را بمطالعه نظام کون و توجه باسرار جهان هستی واداشته و از موجودات و
پدیدههاي حیرتانگیز سخن گفته است و نظام موزون و حیرتانگیز اینجهان یکی از دلائل مهمّ توحید است که نظر هر عاقلی را
بخود جلب کرده است لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَۀٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا و از نظام شگفتانگیز این جهان استفاده میشود که هر گونه تأثیر و سببیّت
که گردش جهان بر آن استوار است استناد بمشیّت ص: 346
آفریدگار یکتا و بیهمتا دارد و بس با کمال تأسف بیشتر مردم یا اصلا راجع بنظام عالم و اسرار موجودات تدبّر ندارند یا اگر
بعضی از افراد هم که در کمون موجودات عقل خود را بکار انداختهاند فقط بخاطر این بوده است که از این راه منافع دنیوي بدست
آورده و از طریق تجربه و تجزیه مواد موجودات مادي باکتشافات علمی و صنعتی نایل گردند.
ضمنا این آیه شریفه بیک مطلب دیگري نیز دلالت دارد و آن این است که براي خداشناسی و تحصیل ایمان استدلال و تحقیق لازم
است و تقلید کافی نیست و بهترین راه براي پی بردن بوجود خداوند متعال مطالعه در موجودات اسرارآمیز اینجهان است با وجود
این کسانی هستند که به این موضوع توجه نکرده و خرد خود را بکار نمیاندازند و بهمین جهت از توجه بیگانگی خدا که نتیجه
همین توجه و نظر در یگانگی قانون شگفت جهانی است دور میمانند. و بنا بقول صاحب مجمع البیان در این آیه مبارکه هشت
دلیل بر قدرت حق تعالی و توحید او ذکر گردیده و بنظر سایر مفسرین محتوي هفت دلیل است زیرا مرحوم طبري جمله فَأَحْیا بِهِ
الْأَرْضَ را دلیل مستقلی گرفته ولی سایرین آن را تتمه جمله و ما انزل اللّه قرار دادهاند و لیکن سوق آیات بقول دومی نزدیکتر است.
و همچنین مفسرین در معناي اختلاف شب و روز آراء مختلفی دارند بعضی گفتهاند منظور از اختلاف لیل و نهار این است که شب
ظلمانی و روز نورانی است و نور و ظلمت مخالف یکدیگرند. برخی میگویند: مراد این است که وقتی شب تمام میشود روز خلیفه و
جانشین آن میگردد و عده از مفسرین معتقدند که معنی اختلاف شب و روز این است که در دوره سال گاهی روزها بلندتر و
گاهی شبها بلندتر میشوند و همچنین بین علماء تفسیر اختلاف است که ص: 347
آیا نور بر ظلمت مقدم بوده یا ظلمت بر نور کسانیکه قول اول را پذیرفتهاند میگویند روز بر شب مقدم است و کسانیکه قول دوم را
قبول کردهاند معتقدند که شب بر روز مقدم بوده است.
4) قوله وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً. )
در این آیه مبارکه خداوند متعال گروهی را که به نداي فطرت توجه نکرده و در راه یافتن خالق خود دچار گمراهی شده و
بدیگران دل بستهاند بیان میفرماید و با کمال تأسف این نوع افراد موقعی بوخامت کار خود پی میبرند که کار از کار گذشته و
دستشان از اینجهان کوتاه گردیده است و با کمال تأسف و شرمندگی میگویند ایکاش مجددا بدنیا برمیگشتیم و با دیده باز بآثار و
نشانههاي عظمت پروردگار خویش مینگریستیم و باو ایمان میآوردیم اما افسوس اینها عمري را به پرستش خدایان ساختگی
گذرانده و هرگز از نشانههاي عظمت الهی عبرت نگرفته بلکه با پیروي از هواي نفس، راه باطل را انتخاب نمودهاند لذا وقتی عذاب
الهی را مشاهده میکنند و میبینند کسانی را که در دنیا از آنها پیروي کردند هیچ قدرتی براي دفاع از عذاب الهی را نسبت بخود و
پیروانشان را ندارند بیاختیار از شدت بیچارگی دست بدامان رهبران خود میزنند ولی آن معبودهاي خیالی خواستههاي آنها را رد
کرده و از آنها تبرّي میجویند لذا در این موقع پیروان معبودهاي خیالی با خود میگویند اگر ما بار دیگر بدنیا برگردیم از آنها
تبرّي میجوئیم همچنانکه آنها امروز از ما تبرّي جستند و در جاي دیگر قرآن میفرماید اینطور اشخاص به رهبر گمراه کننده خود
صفحه 175 از 286
میگویند کاش میان من و تو فاصله بین شرق و مغرب بود و در آیه دیگر میفرماید: گمراه شدگان با کمال تأسف و تأثّر میگویند
واي بر من ص: 348
کاش فلانی را دوست نمیگرفتم زیرا او مرا از راه حق منحرف ساخت اما تاسفات و تأثرات بیهوده بحال آنان فایده نمیبخشید و
براي همیشه در عذاب الهی گرفتار میگردند.
5) در تفسیر جمله وَ تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ مفسرین وجوهی ذکر نمودهاند مجاهد و قتاده و ربیع میگویند: منظور این است که آنچه )
که آنها بهمدیگر متصل میکرده و پیوند میداده قطع میشود. بنظر ابن عباس معنی این جمله این است که اسباب خویشاوندي که
موجب عاطفه بوده از بین میرود. در جاي دیگر از ابن عباس نقل گردیده که او گفته معنی جمله این است: پیمانی که بین آنها
بوده و سبب الفت و دوستی میشد گسسته میگردد. اما بعقیده ابن زید و سدي مراد این است که وسائل اعمالیکه سبب اتصال آنها
میگشته و بوسیله آنها با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند گرفته میشود.
ابو علی میگوید: مقصود این است که وسائل و اسباب نجات از آنها منقطع میگردد لیکن مرحوم طبرسی در تفسیر مجمع البیان در
ذیل این اقوال مینویسد این آیه شامل تمام این وجوه مذکوره است لذا حمل آن بر عموم سزاوارتر است و مثل این است که گفته
شود همه وسائل و وسائطی که در دنیا بوسیله آنها ارتباط برقرار میکردند از آنها گرفته خواهد شد و این خود نهایت یأس و
نومیدي است براي آنان و همچنین در ذیل جمله حسرات علیهم نیز اقوالی نقل کردهاند.
یکی آنکه بر گناهان خود حسرت میبرند که چرا آنها را مرتکب شدهاند این قول را ربیع و ابن زید و جبائی و بلخی اختیار
نمودهاند.
دیگر آنکه بر طاعات و عباداتی که در دنیا بجا نیاوردهاند و آنها را ضایع ار العرفان فی تفسیر القرآن، ج 3، ص: 349
کردهاند حسرت میبرند و این قول از سدي نقل گردیده است ولی اصحاب ما معتقدند که این حسرت مربوط بمالی است که
صاحب اول آن آن را در راه خیر مصرف نکرده و دیگري که آن را بارث برده آن را وسیله اعمال خیر قرار داده است و این
موضوع براي صاحب اولی موجب بسی تأثر و حسرت خواهد بود و بنظر بعضی معنی جمله چنین است:
خداوند متعال در روز قیامت مقادیر ثوابیکه اگر آنها عمل خیر میکردند بآنها داده میشد بآنان نشان داده میشود و این موضوع
موجب تأسف و حسرت فوق العاده آنها میگردد.
و باز صاحب مجمع البیان فرموده است: آیه مبارکه احتمال تمام این وجوه را دارد بهتر است که بر عموم حمل گردد.
ص: 350
روایات .... ص : 350
1) حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام بابو حنیفه فرمودند آیا آن کلمهاي را که اول آن کفر و آخر آن ایمان است میدانی؟ )
گفت نه حضرت فرمودند آن کلمه کلمه طیّبه لا اله الا اللّه است.
2) در توحید صدوق مینویسد: که در جنگ جمل یک نفر عرب بامیر المؤمنین علی علیه السّلام عرض کرد که تو میگوئی خدا )
یکی است؟ مردم از اطراف باو اعتراض کرده و گفتند این چه موقع سؤال است مگر نه میبینی که ایشان متوجه قسمتهاي مختلفی
است حضرت فرمودند مانع سؤالش نشوید زیرا آنچه را که این مرد عرب میخواهد همان است که ما از این جمعیت میخواهیم
سپس فرمود اي عرب عقیده بیگانگی خداوند بر چهار وجه است که دو وجه آن در باره خدا جایز نیست و دو وجه دیگرش در باره
او ثابت است امّا دو وجهی که در باره خداوند جایز نیست این است که کسی معتقد باشد که خدا واحد است و قصد او واحد
عددي باشد زیرا چیزیکه ثانی ندارد داخل در باب اعداد نیست آیا نمیبینی کسانی را که گفتند انه ثالث ثلثه کافر شدند و یا معتقد
صفحه 176 از 286
باشد که خداوند یکی است و مقصودش واحد نوعی باشد این هم درست نیست زیرا مصداق تشبیه است و پروردگار برتر و بالاتر
از این است اما دو وجهی که در باره خدا جایز است این است که بگویند خدا یکی است و در موجودات چیزي شبیه او نیست و یا
بگویند خدا احدي المعنی است یعنی نه در عالم وجود و نه در عقل و نه در وهم انقسام پیدا نمیکند و اجزاء خارجی و عقلی و
وهمی ندارد آري خداوند ما چنین است. ص: 351
3) شخصی از امام جعفر صادق علیه السّلام سؤال کرد آیا روز قبل از شب آفریده شده؟ امام فرمودند: آري روز قبل از شب و )
خورشید و ماه و زمین قبل از آسمان خلق شدهاند و امام محمد باقر علیه السّلام نیز در ذیل آیه وَ الْقَمَرَ قَدَّرْناهُ مَنازِلَ میفرماید:
خداوند متعال خورشید را قبل از ماه و نور را قبل از ظلمت آفریده است.
4) پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمودند: عذاب الهی بکسی باد که این آیه را بخواند و در آن فکر نکند. )
5) ابو الفتوح مینویسد: در خبر است که روزي حضرت موسی علیه السّلام در مناجاتش عرض کرد خدایا چیزي از اسرار خلقت )
براي من بنما خطاب رسید از این کوه پائین رو و در آنجا دهی است که چهار در در آنجا رو بروي هم میبینی آن درها را بزن و از
صاحبانش بپرس که کسب و کارشان چیست و چه میخواهند حضرت موسی علیه السّلام از کوه پائین آمد و یکی از آن درها را
زد و از صاحب خانه پرسید کار شما چیست و از خدا چه میخواهی عرض کرد ما دهقانیم و کار ما برزگري است و امسال نیز تخم
زیاد کاشتهایم از خدا میخواهیم که بارانی بفرستد تا منافع کشت ما بیشتر گردد حضرت از آنجا رفت و در دیگري را زد و پرسید
کار شما چیست گفتند کار ما درو کردن است و بسیار درو کردهایم از خدا میخواهیم باران نیاید و آفتاب زیاد بتابد تا ما از درو
خود زیاد استفاده ببریم و از در دیگري پرسید گفتند ما حاصل زیاد خرد کرده و خرمن نمودهایم اگر خداوند باد زیادي بفرستد ما
متموّل میگردیم و از چهارمین در پرسید که عمل شما چیست و چه میخواهید گفتند ما درخت غرس میکنیم و درختهاي ما بسیار
میوه دارد اگر خداوند کم باد بفرستد ما نفع زیاد میبریم حضرت موسی ص: 352
تعجب کرد و در مقام مناجات عرض کرد خدایا یکی از تو باران میخواهد و یکی آفتاب یکی باد میخواهد و یکی هواي آرام و
تو بر احوال آنان مطلع هستی و هر یک را مطابق حکمت و مصلحت خشنود میگردانی و روزي میدهی.
6) امام جعفر صادق علیه السّلام فرمودند: خدا را کسی دوست دارد که به هوي و هوس مخالفت نموده و بدستورات الهی مطیع و )
منقاد گردد و معنی محبت خدا به بندهاش این است که اجر و ثواب به وي عنایت فرماید:
7) عربی بحضور پیغمبر اکرم مشرف شده و عرض کرد یا رسول اللّه قیامت چه موقعی است پیغمبر اکرم صلّی اللّه علیه و آله فرمود )
چه چیز براي قیامت آماده کردهاي عرض کرد غیر از آنهائیکه واجب است چیز قابل توجهی ندارم فقط خدا و رسول او را دوست
میدارم پیغمبر فرمود: المرء مع من احبه یعنی مرد با آن کسی خواهد بود که او را دوست میدارد.
8) در کتاب کافی و تفسیر عیاشی از امام محمّد باقر علیه السّلام در تفسیر آیه وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِ ذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً روایت )
نمودهاند که آن حضرت فرمودند اي جابر بخدا قسم مراد پیشوایانی هستند که خود گمراه گشته و دیگران را نیز بضلالت
افکندهاند.
9) در کتاب کافی و تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السّلام روایت نمودهاند که آنحضرت فرمودند: این آیه در باره کسانی است )
که صفات بخل آنان را از انفاق مال در راه خدا باز میدارد و وارث آنها اموال آنان را در راه خیر و صلاح صرف میکنند و اینها
وقتی ثواب کار نیک را در نامه عمل ورّاث مشاهده میکنند حسرت میبرند و اگر ورّاث اموال اینها در معصیت صرف نمایند
حسرت و پشیمانی آنان چند برابر خواهد بود زیرا وسیله معصیت را خود اینها فراهم کردهاند.
ص: 353
صفحه 177 از 286
تجزیه و ترکیب .... ص : 353
قوله تعالی وَ إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ الرَّحْمنُ الرَّحِیمُ.
کلمه الهکم مبتداء و کلمه اله خبر آن است و کلمه واحد صفت براي اله کلمه لا براي نفی جنس و اله اسم آن و خبرش موجود
محذوف است و کلمه هو بدل است از اسم لا و الرحمن الرحیم خبر است براي مبتداي محذوف یعنی هو الرحمن الرحیم و میتواند
هر دو خبر دوم براي الهکم باشد تا حذفی در کار نباشد.
قوله تعالی إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ.
ان از حروف مشبهه بفعل و کلمه لآیات اسم آن و کلمه و فی خلق السموات و معطوف آن خبر آن است.
در کلمه فلک مفرد و مذکر و مؤنث یکسان است چنانکه در بعضی از آیات میفرماید: وَ الْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِي.
و در آیه دیگر نیز میفرماید:
حَمَلْنا ذُرِّیَّتَهُمْ فِی الْفُلْکِ الْمَشْحُونِ.
قوله تعالی یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ.
کاف کلمه کحب اللّه بمعناي مثل و صفت است براي مفعول مطلقی که محذوف است یعنی یحبونهم حبا مثل حب اللّه کلمه اشد
خبر است براي ص: 354
الذین امنوا کلمه حبا تمیز میباشد.
مصدري که از کلمه ان القوة للّه بوجود میآید با ما بعد آن مفعول کلمه یري است و کلمه جمیعا حال میباشد.
کلمه ان اللّه شدید عطف براي کلمه ان القوة و جمله به این صورت درمیآید لو یري الذین ظلموا قوة اللّه و شدة عذابه.
جواب کلمه لو که محذوف است این است لعلموا ان اللّه لا شریک له و لا ند و نصب فتبرء بخاطر آن ناصبه مقتدر است.
ص: